تنشهای آمریکا با کشورهایی مانند ایران را میتوان از دو منظر **قدرت** و **ضعف** تحلیل کرد، اما پاسخ قطعی وجود ندارد و ترکیبی از عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی در آن نقش دارند. در ادامه، این موضوع را از چند زاویه بررسی میکنیم:
### **۱. آیا تنشها ناشی از قدرت آمریکاست؟**
بله، تا حدی اینگونه است:
- **هژمونی دلار و نظام مالی:** آمریکا از سلطه دلار و سیستم سوئیفت برای اعمال تحریمها استفاده میکند. این ابزارها نشاندهنده قدرت اقتصادی و مالی آمریکا هستند.
- **برتری نظامی:** آمریکا بزرگترین بودجه نظامی جهان را دارد و از این قدرت برای فشار بر کشورهای مخالف (مانند ایران، روسیه یا کره شمالی) استفاده میکند.
- **کنترل نهادهای بینالمللی:** نفوذ آمریکا در سازمانهایی مانند سازمان ملل، ناتو و صندوق بینالمللی پول به آن اجازه میدهد تا سیاستهای خود را جهانی کند.
**اما مشکل اینجاست:**
اگر آمریکا واقعاً آنقدر مقتدر بود، نیازی به اعمال فشار دائمی بر ایران یا دیگران نداشت. قدرت مطلق معمولاً به زور متوسل نمیشود، بلکه از طریق جذب و اقناع عمل میکند (مثل آمریکا پس از جنگ جهانی دوم).
### **۲. آیا تنشها ناشی از ضعف آمریکاست؟**
تا حدی **بله**، زیرا:
- **افول نسبی قدرت آمریکا:** ظهور چین، مقاومت روسیه و استقلالطلبی کشورهایی مانند ایران نشان میدهد که هژمونی آمریکا مانند گذشته بیچالش نیست.
- **شکستهای نظامی:** هزینههای سنگین جنگهای عراق و افغانستان و خروج تحقیرآمیز از آنها، اعتبار آمریکا را کاهش داده است.
- **وابستگی به تحریمها:** آمریکا امروز بیش از هر زمان دیگری به تحریمها متکی است، زیرا گزینه نظامیِ کمهزینهای ندارد. این نشاندهنده محدودیتهای قدرت آن است.
**نتیجه:**
آمریکا هنوز قدرتمندترین کشور جهان است، اما **نه به اندازه گذشته**. بنابراین، به جای "تسلط کامل"، مجبور است از **زور، تحریم و فشار** برای حفظ موقعیت خود استفاده کند.
### **۳. چرا آمریکا با ایران درگیر است؟**
- **ایران به عنوان یک قدرت منطقهای مستقل:** ایران حاضر نیست در چارچوب طراحیشده آمریکا برای خاورمیانه (مانند همکاری با اسرائیل یا عربستان) عمل کند.
- **تهدید هژمونی دلار:** ایران تلاش میکند مبادلات غیردلاری (مثلاً با یوان یا رمزارزها) را گسترش دهد که برای سلطه مالی آمریکا خطرناک است.
- **جنگ نیابتی:** آمریکا نمیخواهد ایران به یک قطب مقاومت ضدآمریکایی در منطقه تبدیل شود، لذا با فشار سعی در تضعیف آن دارد.
### **جمعبندی نهایی:**
- **آمریکا هنوز قدرتمند است، اما نسبت به گذشته ضعفهایی دارد** و نمیتواند مانند دهه ۱۹۹۰ یکهتازی کند.
- **تنش با ایران نه فقط به خاطر قدرت آمریکا، بلکه به دلیل ترس از کاهش نفوذ آن** در خاورمیانه و نظام مالی جهانی است.
- **ایران و کشورهای مشابه، با مقاومت در برابر آمریکا، عملاً ضعف نسبی آن را آشکار میکنند.**
به عبارت دیگر، **آمریکا برای حفظ جایگاه خود مجبور به اعمال فشار است، اما این فشارها نشان میدهد که سیستم هژمونیک آن آسیبپذیر شده است**.
در مورد کاهش قیمت دلار در ایران علیرغم تنشهای سیاسی و نظامی با آمریکا، میتوان به چند عامل کلیدی اشاره کرد:
### 1. **تأثیر سیاستهای داخلی ایران**
- **مدیریت بازار ارز توسط دولت:** دولت ایران ممکن است با سیاستهای انقباضی مانند تزریق ارزهای خارجی به بازار، افزایش نظارت بر صرافیها یا محدودیتهای معاملاتی، قیمت دلار را کنترل کرده باشد.
- **افزایش عرضه ارز:** در صورت افزایش فروش نفت یا استفاده از ذخایر ارزی، فشار تقاضا کاهش یافته و قیمت دلار افت میکند.
### 2. **عوامل روانی و انتظارات بازار**
- **کاهش ترس از جنگ تمامعیار:** ممکن است بازار به این نتیجه رسیده باشد که درگیری نظامی مستقیم بین ایران و آمریکا محتمل نیست و تنشها بیشتر به صورت محدود (مانند درگیریهای نیابتی یا تحریمها) ادامه خواهد یافت.
- **خوشبینی به مذاکرات:** اگر امیدواری به توافق سیاسی یا کاهش تحریمها وجود داشته باشد، ارزش دلار ممکن است کاهش یابد.
### 3. **تحولات اقتصاد جهانی**
- **تغییر در ارزش دلار در سطح بینالمللی:** اگر دلار آمریکا در بازارهای جهانی تضعیف شود، این تأثیر غیرمستقیم بر قیمت دلار در ایران دارد.
- **کاهش قیمت نفت:** اگر قیمت نفت کاهش یابد، ممکن است فشار بر اقتصاد ایران کمتر شده و نیاز به دلار کاهش یابد.
### 4. **تحریمها و دور زدن آنها**
- **افزایش مبادلات غیردلاری:** اگر ایران بتواند از طریق مبادلات با ارزهای دیگر (مانند یوان یا روبل) یا سیستمهای موازی مالی کار کند، وابستگی به دلار کاهش مییابد.
### نتیجهگیری
کاهش قیمت دلار لزوماً به معنای کاهش تنشها نیست، بلکه میتواند نتیجه سیاستهای داخلی، تغییر در انتظارات بازار یا تحولات بینالمللی باشد. در بلندمدت، ثبات اقتصادی ایران به عواملی مانند روابط دیپلماتیک، تحریمها و مدیریت داخلی بستگی دارد.